آرامگاه مولانا در قونیه
آرامگاه مولانا در قونیه یکی از جاذبههای بیمانند در دنیا میباشد که به آن پرداختهایم
وقتی میگوییم مولانا بیتردید عشق اولین واژهای است که به ذهنمان خطور میکند. داستانهای مولانا همه شورانگیز است، شوری که جانتان را به تلاطمی شیرین میکشاند و در نهایت تنها با سماعی پرشور به آرامش میرسد شور مولانا از سر عشق است که از همان بیت اول نی نامه به گوش جان میرسد. عشقی که از همان اولین ملاقات با شمس در جانش هویدا شد.
شوری که شاید سالها در دل و جانش رخنه کرده بود اما ناگاه به وقت دیدن شمس ژنده پوش شعله کشید و مولانا را این چنین واله و شیدا کرد که عاشقانه و عارفانه بسراید و درهای معرفت و کمال را با اشعاری آتشین به رویمان بگشاید عشق حد و مرزی نمیشناسد، زبانی است که در مرزهای مکان و زمان نمیگنجد و شاید همین ویژگیها سبب شده تا کلام شورانگیز و عشق آفرین مولانا برای آدمهای سراسر جهان در تمام قرون جذاب و شنیدنی باشد.
همین شور و عشق این عارف عاشق خیلیها را با فرهنگ و ادب فارسی اخت کرده و بسیاری را با تمدن شکوهمند ایرانی و اسلامی آشنا کرده است مولانا سمبل عرفانی ایرانی است که در هر زبان و مسلکی به دل مینشیند مولانا حالا سالهاست که در آرامگاه مولانا در قونیه آرام گرفته است اگر دیدن آرامگاه مولانا در قونیه را به عنوان مقصد سفرتان برگزیدهاید و مشتاقید که بدانید آرامگاه مولانا در قونیه کجاست حتما با ما همسفر شوید.
موقعیت آرامگاه مولانا در قونیه
آرامگاه مولانا
بیایید به دوران سلطان سلیمان سلجوقی در قرن هفتم هجری قمری بازگردیم پس از دنیا رفتن مولانا، مریدانش این عارف بزرگ را در آرامگاه مولانا در قونیه که همان باغ رز و درست کنار مقبره پدرش به خاک سپردند مولانا که عارفی شهیر و بزرگ بود مریدان بسیاری داشت و بسیار پرآوازه بود همین امر سبب شد تا یک سال بعد با پیگیری یکی از مریدانش همسر شاه سلیمان سلجوقی دستور ساخت مقبرهای را بر روی قبر این عارف و شاعر وارسته صادر کند.
آرامگاه مولانا در قونیه به شکل یک چهارطاقی که بر چهارپایه پهن استوار بود بر فراز این چهارطاقی سنگی یک گنبد مخروطی فیروزهای قرار داشت که با کتیبهای از آیات قرآن مزین شده بود ساخت آرامگاه مولانا در قونیه کار هنرمندی تبریزی با نام بدرالدین تبریزی بود بنا درست به سبک اغلب بناهای دوره سلجوقی ساخته شده و در کنار گنبد مخروطی زیبای مقبره یک مناره بلند بالا نیز ساخته میشود سالها مقبره مولانا به همین شکل باقی بود تا اینکه در قرن دهم هجری قمری اتاقکی بر روی مقبره ساخته میشود و بخشهایی به آن افزوده میشود.
آرامگاه مولانا در قونیه سال به سال گسترش پیدا میکند و هر یک از پادشاهان سلسله سلجوقی هدیهای ارزشمند به این مقبره اعطا مینمایند، در سال ۱۸۵۴ گنبد مخروطی که بر فراز مقبره ساخته شده بود با سفالهایی زیبا به رنگ سبز و فیروزهای پوشانده میشود و کتیبهای از آیت الکرسی دور تا دور آن نقش میبندد بنا گسترش پیدا میکند و در اواسط قرن نوزدهم پس از مدتها دروایش و صوفیانی که پیرو طریقت مولویه بودند باز هم اجازه حضور در این مکان و انجام مراسم عرفانی رقص سماعی را پیدا میکنند.
معماری آرامگاه مولانا
آرامگاه مولانا در قونیه در زمینی به مساحت ۱۸.۰۰۰ متر مربع ساخته شده است و با نام کابای هدرا (Kubbe-i Hadra) به معنای گنبد سبز نیز شناخته میشود این نام گذاری به دلیل معماری خاص بناست همان طور که در تصاویر میبینید از شاخصترین ویژگیها در ساختمان این بنا، گنبد مخروطی شکل و فیروزهای رنگ آن است.
این گنبد بر روی چهار ستون بنا شده و جذابترین قسمت معماری این ساختمان به حساب میآید اینجا دارای گنبدهای نیم دایره و یک مناره سر به فلک کشیده است که با ظرافت خاصی تک تک اجزایش را طراحی و ساختهاند. در تور قونیه آرامگاه مولانا در قونیه یکی از مکانهایی است که حتما باید به آن سر بزنید.
تولد مولانا در بلخ
در سال ۶۰۴ هجری بود که این عارف بزرگ در خانوادهای با تفکر صوفیان چشم به جهان گشود، محل تولد او شهر بلخ واقع در افغانستان امروزی و پدر او یکی از صوفیهای به نام آن روزگار یعنی بهاءالدین ولد بود پدر او به صفت تواضع شهرت داشت وی به بحث و جدالهای کلامی با دیگران اعتقادی نداشت و بنابراین مولانا از بدو تولد با تفکرات و دید عارفان آشنا شد.
خانواده مولانا به دعوت علاءالدین کیقباد (یازدهمین پادشاه سلجوقی) به قونیه مهاجرت کردند و در این شهر ساکن شدند، مولانا ۱۹ سال داشت که با دختری به نام گوهر خاتون ازدواج کرد و در سن بیست و چهار سالگی پدر خود را از دست داد سلطان سلجوقی برای سپاس از تلاشهای مولانا و پدرش، باغ گلی به آنها هدیه داد تا مکانی باشد برای بدن بی جان پدر مولانا بعدها در سال ۶۷۲ قمری، مولانا نیز در همین مکان در کنار پدرش به خاک سپرده شد، که آرامگاه مولانا در قونیه نام گرفت او به دلیل بیماری و تب شدید جان باخت.
تاثیر شمس تبریزی حیات مولانا
مولانا ۳۷ سال داشت که با فردی به نام شمس تبریزی ملاقات کرد و به شدت شیفته رفتار و کراماتش شد از آن پس مولانا شروع به خلق آثاری کرد که در طول زندگیش بسیار نادر بود و در حقیقت این شعرها بهترین اشعار این شاعر را تشکیل می دادند، داستانهای زیادی درباره ملاقات شمس با مولانا و انتظار این شاعر بزرگ برای بازگشت شمس روایت شده که حتما باید شعرهای مولانا را مطالعه کنید تا عمق زیبایی آنها را متوجه شوید.
به طور کلی ماجرا از این قرار است که مریدان مولانا به شمس تبریزی حسادت میکردند و نمیتوانستند توجه مولانا را به یک درویش فقیر تحمل کنند و مدام شمس را آزار میدادند تا این که آنها باعث شدند شمس یک بار به صورت موقت و یک بار برای همیشه مولانا را ترک کند و ناپدید شود به همین دلیل شاهد ظهور بیتهایی در وصف فراق شمس تبریزی در کتابهای مولانا هستیم.
تربت و مسجد شمس تبریزی در کنار آرامگاه مولانا در سال ۱۵۱۰ به وسیله امیر اسحق گستردهتر و بازسازی شد در داخل مسجد تربتی است که همگان معتقدند این تربت جایگاه خود شمس تبریزی است شمس تبریزی استاد و پیرو حضرت مولانا بودکه در آرامگاه مولانا در قونیه توضیح دادیم امروزه تربت ابنشیخ بزرگ شمس تبریزی یکی از جاذبههای گردشگری قونیه به حساب میآید این مکان تربت و جایگاه شمس است در حالی که مقبره و آرامگاه شمس در ایران و در شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی قرار دارد.
سنگ قبر مولانا
افراد بسیاری از جای جای دنیا به آرامگاه مولانا در قونیه میروند تا تنها به تماشای سنگ قبر مولانا بپردازند و برای شادی روحش دعا و نیایش کنند به همین دلیل این بخش را یک بار دیگر به بررسی مقبره مولانا اختصاص دادهایم به طور کلی ۱۰ قبر در اتاق مقبره مولانا وجود دارد گذشته از پارچه طلاکوب و زرین که روی قبر این مرد شهیر کشیده شده یکی از نکتههای جالب توجه دیگر در مقبره او جمله تامل بر انگیزی است که روی قبرش نوشته شده، این جمله این مضمون را دارد:
قبر ما را روی زمین مشخص نکنید (ما را محدود نکنید)، مقبره ما داخل قلبهای روشن است.
بخشهای مختلف موزه آرامگاه مولانا
حوضچه شستشو
در میان حیاط زیبای مقبره حوضچهای دیده میشد که به یادگارمانده از عهد سلجوقی است. این حوضچه که با نام حوضچه شستشو شناخته میشود در روزگار حکومت سلطان سلیم ساخته شده است.
مطبخ
مطبخ را آشپرخانه درویشها مینامند که در قرن شانزدهم میلادی ساخته شده است در این قسمت عروسکهایی با لباس درویشان در کنار اسباب و لوازم قدیمی این آشپرخانه به نمایش گذاشته شده است این مطبخ که روزگاری محل رفت و آمد قهوه چی، جاروکش، آشپز بوده است حالا مرکزی برای آموزش اصول اولیه رقص سماعی و منش صوفیانه است مطبخ درست در سمت راست بنا قرار گرفته است.
سلول دراویش
در سمت چپ مجموعه در آرامگاه مولانا در قونیه نیز چندین اتاق به چشم میخورد که حالا برخی از آنها به کتابخانه، باجه بلیط فروشی تغییر کاربری دادهاند این اتاقها که تعدادشان به ۱۷ اتاق میرسد در واقع مکانی برای عبادت و تزکیه و ریاضت صوفیان بوده است حالا هم در برخی اتاقها میتوانید مانکنی از یک درویش را ببنیند که مشغول مطالعه است شیوه لباس پوشیدن و مطالعه این درویشها نیز بسیار جالب توجه است.
مقبره
بر بالای درب ورودی مقبره و آرامگاه مولانا در قونیه شعری از شاعر بزرگ جامی به چشم میخورد با ورود به داخل مقبره بر سر در درب بزرگ نقرهای رنگی به چشم میخورد که در سال ۱۵۹۹ میلادی نصب شده است بر بالای این درب نام پسر محمد سوم به چشم میخورد با گشودن درب مقبرهای در برابر چشمانتان قرار میگیرد، در این مقبره شش تن از مریدان نامی مولانا به همراه فرزندان، پدر و خود حضرت مولانا به خاک سپرده شدهاند.
بر روی قبرها عمامهها و کلاههایی به چشم میخورد که نشانگر مرتبه صاحب مزار است آرامگاه مولانا در قونیه درست یک پله بالاتر قرار گرفته و روی آن را پارچه زردوزی شده مزین به آیات قرآن فرا گرفته که متعلق به سال ۱۸۹۴ میلادی است و توسط سلطان عبدالحمید به این مقبره اهدا شده است.
بر روی مزار پدر مولانا تابوتی چوبی و منبت کاری شده قراردارد که متعلق به سال ۱۵۷۹ میلادی است و توسط فردی با نام الیاس اهدا شده است سنگ قبر مولانا درست در کنار سنگ قبر پدرش در آرامگاه مولانا در قونیه قرار گرفته و بر فراز این دو سنگ قبر دو گنبد بزرگ تعبیه شده است گنبد سبز مشهور نیز درست بر فراز این قسمت قرار دارد.
تلاوت
اتاقی برای قرائت قرآن در آرامگاه مولانا در قونیه است که هم اکنون علاوه بر قرائت قرآن مکانی برای به نمایش گذاشتن کتب تاریخی بخصوص قرآن است Semahane، سماع محوطهای زیبا و وسیع که توسط سلطان سلیم و در اواسط قرن شانزدهم ساخته شده است بر فراز این قسمت گنبدی بزرگ قرار گرفته است. این مکان محلی برای رقص و سماع است.
مسجد و نمایشگاه قرآن
در مجاورت مقبره آرامگاه مولانا در قونیه مسجدی کوچک و بسیار زیبا با دربهای منبت کاری شده، لوسترهای تزئینی، کاشی کاری، خوشنویسی به چشم میخورد که بسیار زیباست و هنوز هم صدای اذان در آن طنین انداز میشود.
در مجاورت این مسجد نمایشگاهی برای نمایش کتب تاریخی از جمله قرآنهای تاریخی به چشم میخورد نسخهای از معنوی مثنوی نیز در این قسمت به چشم میخورد.
بسیار ممنون که تا انتهای این مقاله با ما همراه بودید و امیدوارم اطلاعات خوبی را دریافت کرده باشید همچنین میتوانید برای دیدن دیگر جاذبههای قونیه مقاله دهکده سیله قونیه را نیز مطالعه کنید.
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.